بگو چگونه تو تدبیر می کنی آقا؟ / چرا در آمدنت دیر می کنی آقا؟ /دل تمامی عشاق دوره گردت را / چقدر ساده غزلگیر می کنی آقا؟ . . .
میلاد با سعادت منجی عالم بشریت، برپاکننده قسط و عدل، حضرت ولیعصر، امام زمان، مهدی موعود (عج) بر عموم شیعیان جهان به ویژه دانشگاهیان محترم مبارک باد . . .
نویسنده : منتظر ظهور
 
بنام تو ای آرام جان

ولادت امام زمان (ع)


مقدمه :

سخن گفتن از امام دوازدهم حضرت بقیه الله الاعظم (ع) کاری بس دشواروخطیر است چراکه شخصیت با عظمت آن بزرگوار ، دراندیشه کوچک ما نمی گنجد وبا معیارها ومعادلات پیش پاافتاده نمی توان پی به شکوه وجلال آن حضرت برد .
ولادت و زندگى مهدى موعود(عج) از رخدادهاى مهم است و ریشه در باور دینى مسلمانان دارد. اعتقاد به تولد حیات طولانى ظهور و امامت آن حضرت مسأله اى است اساسى که نقش سرنوشت ساز و جهت بخشى را به زندگى و رفتاردین باوران بویژه شیعیان داده است.احادیث فراوانى از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از طریق سنّى و شیعه رسیده که بیانگر ویژگیهاى شخصى امام زمان(عج) است: از خاندان رسالت از فرزندان فاطمه(ع) نهمین فرزند امام حسین(ع) دوازدهمین پیشواى شیعیان و...(1)
گزارشگران تاریخ نیز چه آنان که پیش از ولادت وى مى زیسته اند و چه آنان که در زمان ولادت و پس از آن بوده اند از این ولادت پر برکت خبر داده اند و برخى از آنان که توفیق دیدار و مشاهده مهدى(عج) را داشته اند از شمایل و اوصاف آن امام سخن گفته اند.(2)
با وجود این شواهد و قراین که در درستى آنها تردیدى نیست هنوز درباره زندگى و شخص آن حضرت مسایل و مطالبى مطرح است که بحث و بررسى بیشتر و دقیق ترى را مى طلبد.
پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه زندگینامه امام زمان (ع) حتما زندگینامه پدر ومادر گرامی آن حضرت را مطالعه فرمایید تا با دید عمیقتری به شناخت آن حضرت برسید
در این نوشتار بر آنیم که ضمن اشاره به سیر طبیعى زندگى امام عصر(عج) از آغاز تولد تا عصر ظهور به اندازه توان و مجال به برخى از پرسشها پاسخ بدهیم

نام پدر ومادر امام زمان (ع):
نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری (ع) پیشوای یازدهم ونام مادر گرامیشان نرجس خاتون (س) میباشدکه ایشان بنا برروایات یک شاهزاده رومی بودند ودرخواب با امام حسن عسکری (ع) آشنا شده ومسلمان میشوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)میباشد (به زندگینامه امام حسن عسکری (ع) وهمسرشان نرجس خاتون (س) مراجعه شود)

مقام ومنصب :
ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند

نقش انگشتری :
«انا حجة الله فی ارضه» ویا « اناحجة الله وخاصته»

تاریخ ولادت :
یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شده اند(3)
جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد
شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود.
نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان
پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان 255 هجری است چون پدرش وفات کرد او5 ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است وکسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 وباردیگر 256 نوشته انداما هرسه بیشتر سال 255 هجری راقبول دارندبرای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده
علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.
شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد ،خداوند به برکت وجود امام ،اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد
پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است

یک شبهه :
آیا اختلاف عقیده در تاریخ ولادت امام زمان (ع) وجود ایشان را زیر سئوال نمی برد ؟وچرا تاریخهای دیگر مورد قبول نیست ؟وچند تاریخ درمورد ولادت ایشان وجود دارد؟
پاسخ :
اختلاف در تاریخ ولادت نمی‌تواند دلیل بر عدم ولادت باشد بویژه اگر دلایل و شواهد قطعی بر اصل ولادت باشد. چنانچه در روز ولادت حضرت ختمی مرتبت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و برخی از امامان بزرگوار اختلاف است با آنکه در اصل میلاد آن بزرگواران کسی اختلاف ندارد. و یا در تاریخ رحلت و شهادت برخی از امامان معصوم (علیهم السلام) اختلاف است که نمونه بارز و روشن چنین اختلافی روز رحلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) می‌باشد. به علاوه عدّه‌ای بر این باورند که اختلاف در چنین مواردی نه تنها دلیل بر نفی نیست بلکه خود اثبات کننده اصل ولادت است.دلیل اختلاف در تاریخ ولادت ایشان را میتوانیم در اختفای ولادت ایشان توجیه کنیم
دیدیم که آنچه که معروف و مشهور بین علما و بزرگان شیعه می‌باشد آن است که وجود مقدس امام مهدی (علیه السلام) در روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هـ.ق در سامرا دیده به جهان گشود. این تاریخ هم مستند به قول امام یازدهم(علیه السلام) بوده و هم مستند به قول حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(علیه السلام) و زنی که هنگام زایمان نرجس خاتون در کنار او حضور داشته و وظیفه قابله بودن را بر عهده داشته، می‌باشد. فضل بن شاذان از محمد بن علی بن حمزه از امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت می کند: « قد ولد ولی الله و حجته و خلیفتی من بعدی مختوناً لیلة النصف من شعبان، سنة خمس و خمسین و مأتین عند طلوع الفجر و کان اول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائکة المقربین بماء الکوثر و السلسبیل.» (4)
این حدیث دو ویژگی مهم دارد اول آنکه به یک واسطه به امام معصوم می‌رسد، دوم آنکه هر دو راوی معتبر بوده و از بزرگان و ثقات می‌باشند.
اینک به نام برخی از بزرگان شیعه که این تاریخ را برای ولادت امام مطرح کرده‌اند اشاره می‌کنیم:
1- مسعودی: اثباة الوصیة، باب قیام صاحب الزمان و هو الخلف الزکی، ص 257 ،
2- کلینی: اصول کافی،ج1، کتاب الحجة، باب مولد صاحب،ص514 ،
3- صدوق: کمال الدین و تمام النعمة، ج2،باب 41، ح4 ،
4- مفید : ارشاد، باب 35، ذکر القائم و تاریخ مولده ، ص 672 ،
5- طوسی : الغیبة، فصل2، الکلام فی ولادة صاحب الزمان (علیه السلام)، ص234 ح204 ،و درکتاب مختصرمصباح المجتهد
6- مجلسی بحار الانوار ، ج51 ، ص 2
7- سید بن طاووس درکتاب اقبال
8- شهید اول درکتاب دروس
9- علی بن محمد صباق ملکی از دانشمندان اهل تسنن درکتاب فصول المهمه
10- ابن خلکان دروفیات الاعیان

در رابطه با تاریخ ولادت امام مهدی(علیه السلام) به ایام دیگری نیز اشاره شده است:
روز ولادت نیمه رمضان سال 255هـ.ق بوده است. مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة فصل2(الکلام فی ولادت صاحب الزمان) در حدیث 204، ولادت را از حکیمه خاتون به صورت کامل نقل می‌کند و نیمه شعبان را روز ولادت می‌گوید و در 206 حدیث ولادت را از حکیمه خاتون به نقل از راوی، دیگر می‌آورد که در آن نیمه رمضان آمده است.
به نظر می‌آید در نقل روایت بین شعبان و رمضان خلط شده است و از جمله امام حسن عسکری(علیه السلام) که خطاب به حکیمه خاتون فرمود: «یا عمة إجعلنی افطارک عندی» گمان برده شده است که ماه رمضان است. آنچه این نظر را تقویت می‌کند آن است که : اتفاق بین علمای شیعه آن است که روز ولادت، روز نیمه شعبان بوده است. به علاوه، این نقل ، فقط تأیید یک روایت دارد که در غیبت طوسی آمده و کس دیگری آن را نقل نکرده است، و خود شیخ طوسی هنگام بیان این نقل می‌گوید: عن حکیمة بمثل معنی الحدیث الاول الا انه قال : قالت بعث الی ابو محمد (علیه السلام) لیلة النصف من شهر رمضان.
روز هشتم شعبان : مستند این قول دو روایت است :
روایتی که مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است . این روایت هم اشکال سندی دارد و هم از نظر محتوی دارای اضطراب می‌باشد و لذا مخدوش است. در فرازی از این روایت به روز میلاد امام زمان اشاره شده است که ساعت ولادت او تا ساعت وفات پدر دو سال و نه ماه است، او در سپیده دم جمعه 8 شعبان، در سال دویست وپنجاه و هفت به دنیا می‌آید تا روز جمعه هشتم ربیع الاول سال 260 که پدر او (امام حسن عسکری(علیه السلام)) از دنیا می‌رود(5).
باید توجه داشت که روش امامان بر این نبوده که تاریخ ولادت و شهادت امامان بعد از خود را چنین دقیق بازگو کنند. بعلاوه پنهانی بودن امر ولادت با تعیین تاریخ ولادت بدین صورت منافات دارد.
2- روایتی که مرحوم صدوق در کمال از شخصی به نام غیاث بن اسید نقل می‌کند. وی می‌گوید خلف در روز جمعه به دنیا آمد. و بعد از معرفی نام مادر حضرت دوباره می‌گوید: میلاد او هشت شب گذشته از ماه شعبان بوده است. (6) مرحوم صدوق بعد از این روایت، روایت دیگری را با همین سند نقل می‌کند. در این روایت (ح13) غیاث بن اسید به نقل از محمد بن عثمان به برخی از حوادث هنگام ولادت اشاره می‌کند و سپس می‌گوید: میلاد امام روز جمعه بود.(و اشاره‌ای به تاریخ ولادت ندارد).
باید توجه داشت امر ولادت مخفیانه بود و کسی از روز ولادت آگاهی نداشت. غیاث که فردی مجهول برای ماست نیز فقط ادعای روز هشتم در این روایت کرده است و هیچ مستندی برای کلام خود ذکر نمی‌کند. در حالی که روایات نیمه شعبان از حکیمه خاتون نقل شده است و او زنیست که هنگام ولادت حاضر بوده است. بنابراین خیلی طبیعی است که ما روایت روز هشتم را رد کنیم.
البته مرحوم طبری نیز روز ولادت را هشتم شعبان ذکر کرده ولی هیچ دلیلی برای کلام خود نگفته است. همچنین این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در صورت پذیرش این دو روایت، باز روایت نیمه شعبان با توجه به شهرت و کثرت و انتساب به حکیمه خاتون، بر روایت هشتم شعبان ترجیح دارد. و در نهایت، بر فرض قبول مستندات روز هشتم و پذیرش این قول، روز ولادت حضرت مهدی(علیه السلام) مانند پیامبر و برخی امامان دیگر اختلافی خواهد بود و این نافی میلاد نیست.
روز هشتم ذی القعده نیز نه مستند روایی دارد و نه در کلام علما و بزرگان ما به آن اشاره شده است.

سال ولادت:
همان گونه که بیان شد همه منابع و مآخذ شیعه سال 255 را سال ولادت بیان کرده‌اند از جمله اثبات الوصیة، کافی، غیبة طوسی، ارشاد ،کمال الدین. این قول علاوه بر آنکه معروف و مشهور است مستند به کلام حکیمه خاتون نیز می‌باشد.
در مورد سال ولادت قول‌های دیگری نیز گفته شده است:

1- ولادت در سال 252 بوده است:
این قول هیچ مستندی ندارد بلکه عده قلیلی از شیعیان بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) ادعا کردند ولادت در سال 252 بوده است. این قول با توجه به اینکه مستندی ندارد در برابر قول به ولادت 255 که هم مشهور است و هم مستند روایی دارد، مردود است. بعلاوه که الآن نیز هیچ کس این قول را نپذیرفته است. البته ممکن است بگوید روایت یعقوب بن منقوش می‌تواند مستند این قول باشد. وی وقتی خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) رسید و از وی در رابطه با صاحب الامر پرسید حضرت فرمود: پرده(اتاق) را کنار بزن. یعقوب می‌گوید: پرده را بالا زدم پسر بچه‌ای خارج شد که سنش هشت یا ده سال بود.(7)
در پاسخ باید گفت: اولاً عدد هشت یا ده به صورت مردد گفته شده است ثانیاً این رقم تخمین راوی است و ثالثاً ما روایتی داریم که رشد جسمانی ائمه سریع‌تر از سایر بچه‌ها بوده است. بنابراین، این روایت نمی‌تواند مستند خوبی برای این قول باشد.

2- ولادت در سال 257 اتفاق افتاده است :
همچنین ابو جعفر محمّد بن حریر بن رستم طبرى، تاریخ ولادت امام مهدى(علیه السلام) را سال 257 هـ ق دانسته است.(8)
. این تاریخ مستند به روایت مفضل بر عمر و کلام مرحوم طبری در دلائل الامامه است. روایت مفضل همان گونه که بیان شد علاوه بر ضعف سند، اشکال محتوایی دارد. به علاوه که با روش ائمه و با مخفی بودن امر ولادت سازگاری ندارد. کلام طبری نیز هیچ مستند و دلیلی ندارد. بنابراین ، این قول نیز با توجه به شهرت قول به 255 و مستند روایی آن مردود است.

3- ولادت در سال 258 رخ داده است:
برخى، مانند على بن عیسى اربلى و ابن اَبى الثلج بغدادى، تاریخ ولادت امام مهدى (عج) را سال 258 هـ ق ذکر کرده اند. (9)
این روایت را ضوء بن علی عجلی به یک نفر ایرانی بدون ذکر نام نسبت می‌دهد. آن ایرانی می‌گوید به سامرا رفتم تا در خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) به خدمتگزاری مشغول شوم . یک روز که امام (حسن (علیه السلام) ) در بیرونی بود بر وی وارد شدم و صدای حرکتی را در خانه شنیدم. امام فرمود: در جای خود باش و حرکت نکن. کنیزی آمد و در نزد او چیزی سر پوشیده بود. سپس فرمود: داخل شو ، و سپس کنیز را صدا زد. او نیز بازگشت. بدو فرمود: از آنچه همراه توست پرده بردار. او پرده را از روی یک پسر بچه سفید و زیبا رو برداشت. آنگاه فرمود: این صاحب شماست. بعد به کنیز دستور داد او را ببرد. ضوء بن علی گوید : به آن مرد پارسی گفتم: کودک چند ساله بود؟ گفت دو ساله. عبدی گوید: به ضوء گفتم: اکنون چند ساله است؟ گفت : چهارده ساله. ابو علی و ابو عبدالله (دو روایت حدیث) گویند: و در این هنگام سال (279) او بیست و یک ساله است.(10)
روایت دیگری نیز از محمد بن علی بلال نقل شده است که امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره جانشین خود دوبار به من نامه داد، یک بار دو سال قبل از رحلتش (یعنی سال 258) و بار دوم سه روز قبل از رحلتش (یعنی سال 260).
باید توجه داشت در روایت منسوب به ضوء تاریخ ولادت ذکر نشده است بلکه راوی (مردی پارسی) تخمین خود را می‌گوید و از این که دیدار در چه سالی رخ داده سخن به میان نیامده است.
در روایت ابن بلال نیز دلیلی بر این که سال آگاهی دادن امام، همان سال ولادت باشد وجود ندارد.
بنابراین سال 258 نیز نمی‌تواند مورد قبول باشد.

4- ولادت در سال 260هشت ماه بعد از رحلت پدر اتفاق افتاده است :
این قول منسوب به گروهی از شیعه است که گویا مستند این قول آن است که کنیزی بعد از رحلت ، ادعای باردار بودن را کرده است. لذا تقسیم ارث او تا زمان وضع حمل عقب افتاد. بعد از هشت ماه اما دوازدهم به دنیا آمد و پنهان شد. امام حسن عسکری (علیه السلام) دستور داده بود نام او را محمد بگذارند.
باید توجه داشت استناد این قول به هیچ عنوان قابل قبول نیست زیرا اولاً صقیل که کنیز امام بود و ادعای بارداری کرد برای مدت دو سال از سوی دولت تحت بازداشت و مراقبت بود و روشن شد که باردار نیست، ثانیاً روایات متعددی داریم که امام حسن عسکری (علیه السلام) ولادت فرزند را به برخی خواص گفته بود و حتی عده‌ای موفق به دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) در دوران حیات پدر شدند. مرحوم شیخ مفید می‌گوید: از این فرقه در زمان ما (372) هیچ اثری نیست. سپس می‌گوید: این اعتقاد از کجا بدست آمده است؟ عقل که راهی به این گونه موضوعات (تاریخ ولادت) ندارد. سمع و نقل نیز مدرک می‌خواهد که این قول مدرکی ندارد. پس این قول نیز مردود است. (11) بعلاوه این اعتقاد با عقیده شیعه که زمین خالی از حجت نیست در تضاد است.

5- ولادت امام زمان(علیه السلام) در سال 256 واقع شده است:
مستند این قول چهار روایت می‌تواند باشد .
1- نامه امام حسن عسکری (علیه السلام) ، این نامه هنگامی که زبیری کشته شد از طرف امام حسن(علیه السلام) صادر شد« هذا جزاء من افتری علی الله فی اولیائه، زعم انه یقتلنی و لیس لی عقب، فکیف رأی قدرة الله». و ولد له ولد سماه «م.ح.م.د» سنة ست و خمسین و مائتین.
2- روایت علان: باسناده ان السید (علیه السلام) ولد فی سنة ستّ و خمسین و مائتین من الهجرة بعد مضی ابی الحسن بسنتین. (12)
3- حدیث محمد بن حسن الکرخی: قال سمعت ابا هارون- رجل من اصحابنا – یقول : رأیت صاحب الزمان و کان مولده یوم الجمعة سنة ستّ و خمسین و مائتین.(13)
4- حدیث غیاث بن اسید: و کان مولده لثمان لیال خلون من شعبان سنة ستّ و خمسین و مائتین.(14) این روایت‌ها قابل توجیه می‌تواند باشد.
اما نامه امام حسن (علیه السلام) ، با توجه به آن که زبیری در سال 256 هـ.ق از دنیا رفت و امام در آن سال این نامه را صادر کرد، لذا احتمال دارد راوی گمان کرده باشد ولادت نیز در همان سال اتفاق افتاده است و لذا گفته: ولد له ... مرحوم مجلسی به این مطلب نیز اشاره کرده است(15)
اما روایت علان: اصل این روایت در کتاب اثباة الوصیة مسعودی می‌باشد. متنی که از این کتاب در اختیار ماست این است: ان السید (علیه السلام) ولد فی سنة ستّ و خمسین و مائتین من الهجرة بعد مضی ابو الحسن(علیه السلام) بنحو سنتین.(16)
با توجه به اینکه امام هادی (علیه السلام) در رجب سال 254 هـ.ق از دنیا رفته است، این عبارت احتمالات متعددی را می‌تواند شامل شود مثلاً چون بین ولادت امام مهدی(علیه السلام) بیش از یکسال با رحلت امام هادی (علیه السلام) فاصله شده تعبیر به «بنحو سنتین» کرده است. و در این صورت متن روایت قابل پذیرش بوده و منطبق با روایات مربوط به 255 هـ.ق می‌شود. البته در غیبة طوسی سال 256 آمده است و احتمال دارد تعبیر «سنتین» باعث شده است که خمس به ست تبدیل شده باشد بهر حال با توجه به احتمالات متعدد، نمی ‌توان از این روایت به عنوان یک مستند قوی در برابر روایات سال 255 استفاده کرد.
اما حدیث کرخی: این حدیث در دو باب از کمال الدین آمده است. یکی در باب میلاد و دیگری در باب «من شاهد/ ب 42/ ح1». در باب 42 راوی فقط به اصل دیدار اشاره کرده و سخنی از سال ولادت به میان نیاورده است. مرحوم طوسی در غیبت نیز به این حدیث اشاره دارد. بنابر این احتمال دارد تاریخ ولادت به حدیث اضافه شده باشد. بعلاوه ابا هارون مجهول است و معلوم نیست مستند این تاریخ (با توجه به ولادت پنهانی حضرت) چیست؟ و لذا این روایت نمی‌تواند در برابر روایات مربوط به حکیمه خاتون قرار گیرد.
حدیث غیاث نیز نمی‌تواند قابل پذیرش باشد با توجه به اینکه هم خود او مجهول است و هم برای تاریخ ولادت استنادی ندارد.
آنچه ضعف این تاریخ و قوت تاریخ 255هـ.ق را تأیید می‌کند روایت دیگری است که مسعودی در «اثبات‌الوصیة» به نقل از خدیجه، دختر امام جواد (علیه السلام) می‌آورد: قام بامر الله جل و علا فی یوم الجمعة لاحدی عشرة لیلة مضت من شهر ربیع‌الاول سنة ستّین مائتین سراً الا عن ثقاته و ثقات ابیه و له اربع سنین و سبعة اشهر.(17)
البته مرحوم صدوق در کمال‌الدین روایتی به نقل از عقید ذکر کرده که در آن تاریخ ولادت چنین آمده است: لیلة الجمعة غرة شهر رمضان سنة اربع و خمسین و مائتین من الهجرة،(18) ولی باید توجه داشت که این روایت منفرد بوده و کسی دیگر نیز آن را نقل نکرده است. به علاوه گویا خود صدوق نیز این را قبول نداشته است و لذا در باب « من شاهد» ذکر کرده است نه در باب میلاد.
خلاصه آنکه: تاریخ‌های دیگر برای ولادت علاوه بر آنکه دارای ضعف و قابل توجیه می‌باشند نمی‌توانند در برابر روایات نیمه شعبان سال 255 که مشهور بین علمای گذشته بوده و مستند به قول حکیمه است قرار گیرد.
گفتنی است اختلاف در تاریخ ولادت به علت مخفی بودن اصل ولادت و با توجه به فشارهای سیاسی دولت عباسی و اهتمام اهل بیت و یاران خاص به پنهان داشتن امر ولادت طبیعی و عادی به نظر می‌آید و باید گفت که اگر اختلافی در تاریخ ولادت نمی‌بود امری بسیار عجیب و معجزه‌آسا بود. و این اختلاف مؤید ادعای شیعه است که به علت دشمنی حاکمان وقت و برنامه ریزی آنان برای کشتن امام دوازدهم ، ولادت آن بزرگوار به صورت مخفیانه صورت گرفت. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) در تشبیه امام قائم(علیه السلام) با انبیای دیگر من جمله تشبیه ولادت امام زمان(ع) به حضرت موسی (ع) نقل شده است: اما مولد موسی7 فإن فرعون لما وقف علی ان زوال ملکه علی یده، أمر باحضار الکهنة، فدلوه علی نسبه و إنه یکون من بنی اسرائیل، و لم یزل یأمر اصحابه بشق بطون الحوامل من نساء بنی اسرائیل حتی قتل فی طلبه نیفا و عشرین الف مولود و تعذر علیه الوصول الی قتل موسی7 بحفظ الله تبارک و تعالی ایاه. و کذلک بنو امیه و بنو العباس لما وقفوا علی ان زوال ملکهم و ملک الامراء و الجبارة منهم علی ید القائم منا، ناصبونا العداوة و وضعوا سیوفهم فی قتل آل الرسول (صلّی الله علیه و آله) و ابارة نسله طمعاً منهم فی الوصول الی قتل القائم و یأبی الله عزوجل ان یکشف امره لواحد من الظلمة الا ان یتم نوره و لو کره المشرکون.(19)
بر همین اساس امامان پیشین (علیهما السلام) به پنهانی بودن ولادت خبر دادند. در روایتی نقل شده است که چون امام حسن مجتبی (ع) با معاویه صلح کرد، عده‌ای بر او اشکال گرفتند. حضرت در پاسخ به آنها مطالبی فرمود از جمله به غیبت امام مهدی (ع) اشاره کرد و فرمود: فإن الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج، ذلک التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیدة الاماء یطیل الله عمره فی غیبته (20 )
در پایان ذکر این نکته مناسب است که علاوه بر شیعه، عدة قابل توجهی از علمای اهل سنت به ولادت امام مهدی(ع) اعتراف کرده و حتی در مورد تاریخ ولادت ایشان سخن به میان آورده‌اند. من جمله :
محمد بن یوسف گنجی شافعی (21)
علامه شمس الدین ابن خلکان شافعی(وفیات الاعیان/ ج4، ص176). او ولادت را نیمة شعبان 255 هـ.ق می‌داند.
عبدالوهاب شعرانی حنفی(22) او نیز ولادت را نیمة شعبان 255 هـ.ق بیان میکند.
ابن وردی (23) نزد وی نیز ولادت در سال 255 هـ.ق بوده است.
ابن حجر هتیمی مکی (24) او سن امام مهدی (ع) را هنگام رحلت پدر 5 سال می‌گوید.
و بسیاری دیگر.
در کتاب «گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور» از علی اکبر مهدی‌پور تولد آن حضرت در شب نیمة شعبان 255 هـ را از 30 شیعی و 20منبع سنی نقل شده است. (25)
منبع مهمی که به آن استناد شده حدیث امام حسن عسکری(ع) است که فضل بن شاذان آن را با سند صحیح از امام عسکری(ع) نقل کرده است (26)

مدت عمر شریف امام زمان (ع):
از سال 255 تا کنون

سال به امامت رسیدن وسن ایشان درآن هنگام :
سال به امامت رسیدن 260 هجری وسن شریفشان درآن هنگام 5 سال است

چگونگی ولادت امام مهدی (ع) :
برخیز که حجت خدامی آید

رحمت زحریم کبریا می آید
از گلشن عسکری گذرکن که امروز

بوی گل نرگس از فضا می آید
باید دانست که روایات و احادیثى که دلالت بر ولادت و وجود حضرت ولى عصر علیه السلام دارد بسیار است و ما در باب اوّل از فصل سوّم منتخب الاثر بیش از دویست روایت را در این موضوع نقل کرده ایم و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادى در کتاب اربعین مى فرماید: در کتب معتبر شیعه بیش از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدى علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکرى علیه السلام است و اکثر آن احادیث مقرون به اعجاز است.
گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام، در کتب معتبر و اخبار، مشروحاً بیان شده است; از جمله این اخبار روایتى است که در ینابیع الموده،(27) فاضل قندوزى که از علماى اهل سنّت است و شیخ طوسى در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسى بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر علیهما السلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقى علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث کرده است.
حکیمه فرمود: امام حسن عسکرى علیه السلام خادم خود را نزد من فرستاد که شب را نزد ایشان افطار کنم هنگامی که من ایشان را دیدم فرمودند عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.
من عرض کردم: مادرش کیست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: فدایت شوم، به خدا سوگند در او اثرى از بارداری نیست.
امام لبخندى زدند و فرمودند: همین است که براى تو مى گویم عمه جان هنگام سپیده دمِ صبح اثر باردارى او ظاهر مى شود، زیرا نرجس مانند مادر موسى است که نشانى از فرزند داشتن در او دیده نمى شد و تا هنگام تولد موسى هیچ کسى از ولادتش خبر نداشت.( فرعون ستمگرکه مى دانست اگر حضرت موسى متولد شود، با او مبارزه مى کند و تخت و تاجش را نابود مى سازد، با تمام نیرو مى کوشید تا از ولادت موسى (ع)جلوگیرى کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند اما وقتى خدا بخواهد موسى به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بى نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسى (ع)کسى باور نمى کردکه مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسى تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع)نشانى از باردارى در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پر اهمیت بود. جاسوس ها همه جا راکنترل مى کردند وکار آگاهان حکومت هر حرکت مشکوکى را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودندکه اگر فرزندى از امام یازدهم متولد شود، نا بود مى کنند.)
در روایتی دیگر از حکیمه خاتون امام حسن عسکری به ایشان فرموده اند :«ما اوصیاء از شکمها برداشته نمی شویم و مادرانمان، ما را در پهلوهای خود حمل می کنند، و ما از ارحام بیرون نمی آییم بلکه از طرف راست مادران خود بیرون می آییم زیرا ما نورهای خداوند هستیم که کثیفی به ما نمی رسد.»(28) (البته صحت این روایت مورد شک وتردید است )
حکیمه گفت: وارد اتاق شدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پاى افزارم را بیرون آورد، گفت: اى سیده من و سیده خاندان من، چگونه شب کردى؟
گفتم: بلکه تو سیده من و سیده خاندان منى.
گفت: اى عمه این چه سخن است؟!
گفتم: اى دخترم، خدا امشب به تو پسرى کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است; پس او خجالت کشید و حیا کرد، و رفت گوشه ای از اطاق نشست امام حسن عسکری ع سخنان ما را شنید و فرمود: «ای عمه! خداوند ترا جزای خیر بدهد.»
وقتى از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخاستم
من زودتر از شب هاى قبل به نماز شب مشغول شدم. نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود، من نشستم براى تعقیب نرجس خاتون نیز از خواب بیدارو از اطاق بیرون رفت، وضوگرفت و مشغول نماز شب شد. نمازش را خواند وخوابید من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثرى از فرزند نیست.
هنوز نرجس در خواب بود، در شک افتادم، امام فریاد زد، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده.
در حالى که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم
نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد، من به بالینش شتافتم و گفتم:
«بسم الله علیک» آیا چیزى احساس مى کنى؟
گفت: بله، اى عمه.
گفتم: آسوده خاطر باش همان است که به تو گفتم.
در این حال، دیدم نرجس خاتون، اضطراب دارد، پس او را در بغل گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام حسن عسکری (ع )صدا زد که: «سوره قدر را بر او بخوان»
از او پرسیدم: «چه حالی داری؟»
نرجس خاتون گفت: ظاهر شد اثر آنچه مولایم فرمود.
امروز که آفتاب توحید دمید درخانه نرجس ،گل امید دمید
میخواند حکیمه سوره قدرکه دید دروقت طلوع فجر ،خورشید دمید
پس مشغول خواندن سوره قدر شدم چنانچه امام حسن عسکری ع امر فرموده بود. پس آن طفل در شکم نرجس خاتون نیز با من همراهی می کرد و آنچه که من می خواندم را می خواند و بر من سلام کرد و من ترسیدم. امام حسن عسکری ع صدا زد و فرمود: که: « ای عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را درکودکى به حکمت بازکرده و در بزرگى حجت خود در زمین قرار مى دهد .(29)
سخن حضرت تمام نشده بود که ناگهان حضرت نرجس (س) از نظرم ناپدید شد و او را ندیدم. گویا پرده ای میان من و او زده شده بود. پس فریاد کنان بسوی حضرت امام حسن عسکری ع دویدم. آن حضرت فرمود: «برگرد ای عمه! که او را در جای خود خواهی یافت.»
پس من مراجعت نمودم و بعد از زمان کمی، پرده برداشته شد و نرجس خاتون را دیدم که بر وی نوری است که چشمم را خیره نمود و حضرت صاحب الامر (ع )را مشاهده کردم که به سجده افتاده و انگشتان سبابه خود را به طرف آسمان بلند کرده بود و مشغول ذکر خدا بود.ومیگفت :
«اشهد ان لااله الله وحده لاشریک له وان جدی رسول الله وان ابی امیرالمومنین وصی رسول الله »(یعنی: شهادت می دهم که نیست معبودی جز خداوند و بدرستی جد من محمد، فرستاده خداوند، و پدرم امیرالمومنین وصی رسول خداست.)
پس یک یک امامان را برشمرد تا بخودش رسید فرمود : « اللهم انجزلی ما وعدتنی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء بی الارض قسطا وعدلا.» (یعنی: خدایا وفا کن به آنچه که به من وعده داده ای و امرم را تمام کن و قدمهایم را محکم گردان و بوسیله من زمین را پر از عدل و داد کن.)
هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در حالى که در بازوى راستش نوشته است: «جاءَ الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا »یعنی حق آمد وباطل محو گردید پس بدرستیکه باطل نابود شدنی است
در روایت دیگرى آمده است: چون حضرت مهدى (علیه السلام) متولّد شد، نورى از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال هاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى مالیدند و پرواز مى کردند.وچون از امام حسن عسکری سئوال نمودم فرمودند آنها فرشتگان خداوند هستند که برای تبرک آمده اند (30)
البته این روایت دربعضی از کتب از زبان یکی از کنیزان نقل شده شاید علت آن این باشد که هم حکیمه خاتون وهم کنیز شاهد این واقعه بوده اند
وی چنین گفته :
هنگامى که مولاى ما دیده به جهان گشود، نورى از او ساطع گردید که همه اقطار جهان را روشن ساخت .
در آن هنگام پرندگان نقره فامى دسته دسته از آسمان فرود آمدند و بالهاى خود را بر سرو صورت و پیرک نوزاد سائیدند، و سپس به سوى آسمان پر گشودند.
چون مشاهدات خود را به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) عرض کردم ، تبسمى کردند و فرمودند:
تلک ملائکه السماء، نزلت لتتبرک بهذا المولود، و هى انصار اذا خرج باءمر الله عزوجل :
((اینها فرشتگان آسمانند، که براى تبرک جستن از این مولود فرخنده فرود آمده اند، و چون به امر پروردگار ظهور کند، اینها یاورانش ‍خواهند بود.(31)
همچنین کنیزی به نام نسیم ، که آن نیز روز ولادت آن مهر تابان ، حضرتش را در حال سجده مشاهده کرده ، که انگشت سبابه اش را به سوى آسمان بالابرده مى فرماید: الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .
همچنین کنیزی به نام ماریه ، که در آن خانه خدمت مى کرد، و در روز ولادت ، آن حضرت را دیده است که با انگشت سبابه به سوى آسمان اشاره کرده مى فرماید:
الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .(32)
در روایت دیگری آمده است که: چون حضرت مهدی (ع)، متولد شد به زانو در آمده و دو سبابه خود را بلند نمود. آنگاه عطسه کرد و فرمود: «الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله عبدا ذکر الله غیر مستنکف و لا مستکبر» (یعنی: سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمد و آل او باد، بنده ای که بدون هیچ ننگ و استکباری خدا را یاد کرد.)
آنگاه فرمود: «ظالمان گمان کردند که حجت خداوند باطل خواهد شد، اگر در سخن گفتن به من اجازه می دادند هر آینه شک زایل می شد.»(33)
در نیمه شعبان که جهان داشت سکون
گفتا صنمی، سرو قدی، رخ گلگون
کاین بوی خوش، از کجا واز کیست، بگو
گفتم ز گل نرگسِ نرجس خاتون
حکیمه خاتون گزارش خود را چنین ادامه میدهد که در این موقع حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتى نوزاد را نزد حضرت بردم،همین که نظرش بر پدرش افتاد سلام کرد حضرت وى را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگوبه قدرت الهی !گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و نری فرعون وهامان وجنودهما منهم ماکانوا یحذرون »«میخواهیم منت گذاریم بر جماعتی که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیده اند ایشان رادر زمین وارثان زمین وتمکن واستیلا بخشیم وبنمائیم فرعون وهامان را ولشکرهای ایشان رااز آن امامان آنچه را حذر میکردند ».(34)
آنگاه بر پیامبر اکرم (ص)وامیرالمؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد.(35).
در روایتی دیگر آمده که وقتی حضرت زبان به کام فرزندش فرو برد، سپس فرمود: اى فرزند بخوان طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانى و سریانىِ خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد....
بعدامام به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتى نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم چون اورا نزد مادرش بردم سلام کرد مادر نیز جواب سلامش رادادو پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم.
حـکـیـمه خاتون گوید: امام حسن عسکرى پس از ولادت امام زمان (عج) آن بزرگوار را به (روح القدس) سپرد وخطاب به او که با ملایکه به صورت پرندگانى ظاهر شده بودند فرمود:
(ایـن فـرزنـد را بـبـر و حـفـظ کـن و هـر چـهـل روز یـک بار او را پیش ما بیاور. سپس خطاب به فـرزنـد خـود فرمود: تو را به آن کسى که مادر موسى ، فرزندش را به او سپرد مى سپارم . نـرجـس خـاتـون از فـراق فرزند گریان شد. امام فرمود: آرام باش و بدان که شیر خوردن از غیر پستان تو بر او حرام است و به تو باز مى گردد؛ همچنان که موسى به مادرش بازگشت . چنانچه حقتعالی فرموده است که« برگردانیدیم موسی رابه سوی مادرش تا دیده مادرش به او روشن گردد» حکیمه خاتون سؤ ال کرد که این پرنده چه بود؟ فرمود:« روح القدس بود.که موکل است به ائمه که ایشان راموفق میگرداند از جانب خدا واز خطا نگاه میدارد وایشان را به علم زینت میدهد »
روایت است کهامام حسن عسکری فرموده اند «چون خداوند مهدی این امت را به من عطا فرمود دوملک فرستاد که اورا به سراپرده عرش رحمانی بردند در سراپرده عرش حقتعالی به او خطاب کرد که مرحبا به تو ای بنده من که توراخلق کرده ام برای نصرت دین من واظهار امر من ومهدی عباد من ،قسم به ذات ذات مقدس خود میخوریم که به اطاعت تو ثواب میدهم وبه نافرمانی تو عقاب میکنم مردم را وبه سبب شفاعت وهدایت تو بندگان را می آمرزم وبه مخالفت تو ایشان راعذاب میکنم ! ای دوملک برگردانید اورا به سوی پدرش واز جانب من اورا سلام برسانید وبگویید که اودر پناه وحفظ وحمایت من است .اورا از شر دشمنان حراست وحفاظت مینمایم،تا هنگامی که اورا ظاهر گردانم وحق را به او بر پادارم وباطل را به سرگون سازم ودین حق برای من خالص باشد »(36)
نخستین کسى که امام زمان را شست رضوان خازن بهشت بود که با جمعى از ملائکه مقربین او را به آب کوثر و سلسبیل غسل دادند(37) او ازهمان ابتدا به روح القدس سپرده شد ودر عالم نوروفضای قدسی تربیت شد
در روایات دیگر آمده که حکیمه خاتون گفته چون روز نیمه شعبان خدمت امام حسن عسکری (ع) رفتم به طرف گهواره آن حضرت رفتم روپوش از روی او برداشتم ولی بچه راندیدم عرض کردم فدایت گردم بچه چه شد ؟ فرمود :عمه جان اورابه کسی سپردم که مادرموسی فرزند خود رابه سپرد.(البته دربعضی روایات روز سوم ذکر شده )
وچون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم گهواره ای دیدم مولای خود را دیدم چون ماه شب چهارده وبر روی من میخندید وتبسم میفرمود حضرت فرمود :عمه فرزندم رابیاور.اورادرقنداقه پیچیده نزد حضرت بردم امام مانند بار اول فرزند دلبرش رانوازش فرمود وزبان مبارک آنچنان دردهان اومینهاد که گویی شکروعسل به او میخوراند سپس فرمود : ای فرزندم با من سخن بگو گفت : اشهدان لااله الاالله آنگاه بر پیغمبرخاتم (ص) وامیرالمومنین (ع) ویک یک ائمه تاپدربزرگوارش درود فرستاد وسپس این آیه شریفه را تلاوت نمود :
اراده کرده ایم که منت بنهیم برآنان که درزمین زبون گشتند وآنهارا پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم وآنهارادرزمین جای دهیم وبه فرعون وهامان ولشکریان آنان نشان دهیم آنچه راکه آنها از آن میترسیدند (سوره قصص آیه 4) سپس بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و پس از ذکر نام پدرش ساکت شد.
تاقیامت زیمن نهضت او دولت حق ،دوام خواهد کرد
با قیام مقدسش یزدان نورخود راتمام خواهد کرد
همچنین در چهل روزگی به دیدارش رفتم مولایم امام زمان را مشاهده کردم که در خانه راه می رود و کسی را ندیدم که فصیح‌تر از او سخن بگوید.»
در روایتی دیگر آمده که حکیمه گوید: « پس از آن از ابومحمد علیه السلام سراغ امام زمان را می گرفتم و او در پاسخ می فرمود: « او را به کسی سپردیم که مادر موسی علیه السلام فرزندش را به او سپرد»
بدین ترتیب تولد شگفت انگیزترین انسان تحقق یافت .و این لحظه پرشکوه در 15 شعبان 255 هجرى اتفاق افتاد. ...راوی این حدیث میگوید این روایات را از عقبه خادم امام حسن عسکری (ع) پرسیدم واونیز، گفته حکیمه خاتون را تصدیق کرد
ادامه دارد ...


پی نوشتها ومنابع :
1- کتاب الغیبة شیخ طوسى تحقیق شیخ عباد اللّه تهرانى و شیخ على احمد ناصح صص 136 ـ 141 مؤسسه معارف اسلامیه.*کتاب الغیبة محمد بن ابراهیم نعمانى تحقیق على اکبر غفارى صص 116 ـ 126 مکتبه صدوق. *کنز العمال فى سنن الأقوال والأفعال علاء الدین هندى ج14صص261 تا 276. مؤسسه الرسالة* کمال الدین وتمام النعمة شیخ صدوق با تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى ج1 و 2صص256 ـ 286. انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین قم.
2- .اثبات الوصیة مسعودى ص 276 دارالأضواء بیروت*مروج الذهب ومعادن الجوهر مسعودى ج4ص 199 دارالمعرفة بیروت*کمال الدین شیخ صدوق ص 434.
3- بحارالأنوارعلامه مجلسی، ج 51، ص 2* غیبت شیخ طوسى ص 137 – 152*وفیات الاعیان ج 3 ص 316 * ارشاد شیخ مفید ص 326* اعلام الوری ص 293* نورالابصارص 170 *ابن وردی ج1 ص 232* ابوالفداء ج 1 ص 47 * الاتحاف ص 69 * الیواقیت والجواهر ص 288 * فصول المهمه ص 310 *نورالابصار ص 170 *ثبات الهداه : ج 3 ص 507* اثبات الوصیه ص 195* اصول کافی ج 1 ص 431* اعیان الشیعه : ج 2 ص 44* الزام الناصب : ج 1 ص 317* الامام المهدى : ص 9* البرهان : ص 64* جوهره الکلام : ص 157* الذخیره الى المعاد: ص 327* المجالس السنیه : ج 5 ص 479* منتخب الاثر: ص 320* نجم ثاقب : ص 11 * یوم الخلاص : ص 86
4- اثباة الهداة، ج3، ص570
5- (بحار، ج53، ح1، ص9).
6- (کمال الدین، ج2، ب 41، ح12).
7- (کمال الدین ، ب38، ح2).
8- دلائل الامامه، محمد بن جریر بن رستم طبرى، ص 271 و 272، منشورات رضى، چاپ سوم، قم.
9- کشف الغّمه، على بن عیسى اربلى، ج 3، ص 227، مکتبة بنى هاشمى، 1381، هـ ق، تبریز.
تاریخ الائمه، ابن ابى الثلج بغدادى، ص 15، مکتبة بصیرتى
10- (کافی، ج1، کتاب الحجة، ب مولد الصاحب، ج2).
11- (الفصول المختاره، ص326).
12- (غیبة طوسی، ص245، ح212).
13- (کمال الدین، ج2، ب41، ح9)
14- کمال‌الدین، ج2، ب41، ح12
15- بحار، ج51، ح4.
16- اثباة الوصیة، باب صاحب الزمان، ص275.
17- اثباة الوصیة، ب صاحب الزمان، ص286
18- (ج2، ب43، ح25)
19- کمال الدین، ج2، ب33، ح51).
20- کمال الدین، ج1، ب29، ح2).
21- کفایة الطالب/ ص312).
22- الیواقیت و الجواهر/ ج2، ص127).
23- به نقل از نور الابصار/ ص186).
24- صواعق المحرقه/ چاپ دوم/ ص124).
25- گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور از علی اکبر مهدی‌پور ص55-62وص62-65
26-همان ص55.
27- ینابیع الموده، فاضل قندوزى ص449 و 451
28- تاریخ انبیا وچهارده معصوم ،سید محمد مهدی موسوی ،ص 749
29- بحارالانوار ج 51، ص 13
30- بحارالانوار، ج 51، ص 19*منتهى الامال، ج 2، ص 285* غیبت شیخ طوسى ص 141.
31- الثاقب فى المناقب : ص 584 و روضه الواعظین : ص 260.
32- غیبت شیخ طوسى : ص 147، کشف الغمه : ج 3، ص 288، حلیه الاءبرار: ج 5 ص 185. کمال الدین، ص 430
33- گردآوری پایگاه اینترنتی پرشین وی
34- سوره قصص آیات 5و6
35- بحارالانوار ج 51 ص 12* کمال الدین دو جلدى، ص 424.
36- تاریخ انبیا وچهارده معصوم سید محمد مهدی موسوی ص 781
37- منتخب الاثر، ص320* اثبات الهداة، ج7، ص139، ح683* اربعین خاتون آبادى، ص24، تواریخ النبى و الال : ص 43.و کتابهاى دیگر.

تاریخ:
1392/04/01
تعداد بازدید:
850
منبع:
كليه حقوق اين پايگاه متعلق به دانشگاه آزاد اسلامي واحد اصفهان ( خوراسگان ) مي باشد.
دانشگاه آزاد اسلامی  واحد اصفهان ( خوراسگان )
ورود اعضاء
بستن پنجره
Powered by DorsaPortal